title
به گزارش آسان بیت کوین و به نقل از انجمن بلاکچین ایران، در دنیای به ظاهر پیچیده ارزهای دیجیتال، هر ارز دیجیتالی بیت کوین نیست، هر توکنی هم پشتوانه ندارد. اینکه هر موجود دیجیتالی در کنار اسم بیت کوین غیر متمرکز شهرت بیابد، تنها یک سواستفاده از خلاهای موجود است. هر فردی حتی بدون داشتن دانش برنامه نویسی میتواند یک توکن راهاندازی کند. توکنها بلاکچین انحصاری ندارند و راه اندازی سادهتری نسبت به کوینها دارند. بر بستر بلاکچینهایی مثل اتریوم و بایننس میتوان در مدت نیم ساعت توکن ساخت. تنها چیزی که به توکنها ارزش میدهد تیم و پروژه پشت آنها و دلیل ایجادشان است. یک پلتفرم تاکسی اینترنتی میتواند برای شبکه پرداختی خود توکن ایجاد کند، توکنی که بدون آن پروژه هیچ ارزشی ندارد.
اما اگر افراد زیادی برای خرید شنهای یک ساحل لب دریا صف ببندند، شن هم ارزشمند خواهد شد. اینجاست که چاشنی تبلیغات به کار میآید و با تبلیغ و تهییج مردم در شبکههای اجتماعی و رسانهها برخی توکنها سر زبانها میافتند. صاحبان این توکن ها خیلی راحت با کمک پامپ و دامپ میتوانند سرمایههای زیادی را از سرمایهگذاران سرقت کنند.
چندی پیش خبری مبنی بر انتشار ارز دیجیتال خواننده معروف، امیر حسین مقصود لو یا همان امیر تتلو منتشر شد. موجودی که آخر مشخص نشد توکن است یا کوین، اما گفته شده بود که قرار است اولین ارز دیجیتال غیر متمرکز ایرانی باشد! هرچند به کار بردن عباراتی مثل ارز دیجیتال و کوین در کنار کار کردن در شبکه اسمارت چین بایننس متناقض به نظر میرسید و شک افرادی که تسلط بیشتری به کریپتو داشتند را برمیانگیخت، اما طولی نکشید که خود تتلو هم اعلام کرد که این پروژه کلاهبرداری است.
آمار دقیقی از افرادی که در این پروژه سرمایه گذاری کردهاند (مثل تمام پروژههای خاکستری پیشین) وجود ندارد. اما در این میان افراد فعال حوزه ارز دیجیتال در ایران از قبل به کاربران هشدار داده بودند، از جمله انجمن فناوران زنجیره بلوک که با انتشار نامهای از مردم خواستند که وارد پروژه TNT نشوند. موضوعی که بارها از سمت انجمن فناوران زنجیره بلوک پیگیری شده و اتفاقا هر بار حاشیههای زیادی را ایجاد کرده است.
اما قرار نیست در این متن، به کلاهبرداری بودن یا نبودن پروژه TNT بپردازیم. قرار است سراغ نویسنده برویم، نه قهرمان داستان.
در حالی که قوانین شفاف ارز دیجیتالی در ایران، محدود به یک مصوبه هیئت دولت (۹۹ درصد درباره استخراج) و یک بیانیه بانک مرکزی (حذف شده از وب سایت) برای سالهای پیش است، در حالی که حدود ۴ سال است که تنها اسم رمزارز بانک مرکزی را میشنویم، در حالی که تنها کلید واژه اصلی همراه با رمزارزها در بین بازوهای اصلی رسانهای دولت در ایران، ممنوعیت و محدودیت است، آیا جایی برای سوال اینکه «چرا چنین پروژههایی به سادگی آب خوردن در ایران جولان میدهند؟» باقی میماند؟
ساخت این پروژهها از نظر فنی بسیار ساده است، پس تنها چیزی که باقی میماند تبلیغات است. تبلیغاتی که در شبکههای اجتماعی دست به دست میشوند؛ در غیاب مراجع آموزشی رمزارزی در ایران. آیا سکوت رسانهای محض درباره رمزارزها و قوانینشان و صرفا تاکید کردن درباره ممنوعیت و محدودیت راه را برای جولان دادن چنین پروژههایی در ایران هموار تر نمیکند؟
نکته جالب تر اما موضوع رپرتاژهای خبری در ایران است. گویا کانالهای تلگرامی برخی وبسایتهای خبری منطقه آزاد رسانهای محسوب میشوند و انتشار هر نوع خبری بلامانع است. در بین این فضای خاکستری که کم کم رنگ سیاه به خود گرفته است، صاحبان پروژههای ارز دیجیتالی نه تنها میتوانند به راحتی تبلیغات دروغین انجام دهند، بلکه گویا میتوانند با خرج مبلغ اندکی، هر فرد و گروهی که مانع این کار شود هم تخریب کنند.
در روز گذشته در برخی کانالهای تلگرامی، خبری با تیتر «پای ایرانیها به یک پرونده بزرگ رمزارز باز شد» منتشر شد که در آن ازعباس آشتیانی، مدیر عامل انجمن فناوران زنجیره بلوک، به عنوان عضوی از شرکت فیکاس سوییس نام برده شده و همچنین گفته شده بود این شرکت شکایت ارز دیجیتالی بزرگی در سوییس دارد.
نه تنها منابع آگاه خبری اکوایران، بلکه بخش فعال اکوسیستم رمزارزی کشور اطلاع دارند که این شرکت هیچ توکنی تا کنون ارائه نکرده است و همچنین مدیرعامل انجمن فناوران زنجیره بلوک، عباس آشتیانی، تنها مشاور سابق این شرکت بوده و حدود یک سال است که هیچ فعالیتی در آن ندارد. اندکی جستوجو در اینترنت و بررسی شرکت فیکاس سوییس هم موضوع پرونده شکایت رمزارزی را رد میکند. شرکتی که برای اولین بار در بازارمالی سوییس ETF بیت کوین را راهاندازی کرده است. اما این اخبار به همین سادگی میتوانند در ایران پخش و منعکس شوند؟
هرچند انتشار این اخبار دقیقا پس از هشدارهای انجمن فناوران زنجیره بلوک مبنی بر کلاهبرداری پروژه TNTاتفاق افتاد، اما نیازی به قضاوت درباره چرایی و پشت پرده این موضوع نیست. اصل ماجرا اما اینجاست؛ در کنار فضای خاکستری قوانین رمزارزی در ایران، فضای رسانهای هم به همان قدر خاکستری است؟ انتشار خبر فوق به حدی بدون منبع و نا موثق بود که بلافاصله کانالهای تلگرامی آن را حذف کردند. اما آیا کسی مسئولیت بازدید های میلیونی این گونه اخبار و تبعات احتمالی آن را بر عهده میگیرد؟
طبق مصوبه هیئت دولت، ریسک تمام و کمال سرمایهگذاری روی تمام پروژههای رمزارزی بر عهده خود سرمایهگذاران است. اما این به معنای بیمسئولیت شمارده شدن دولت در تمامی ارکان قانونی و رسانهای است؟ با شفاف نبودن فضای قانونی رمزارزی در ایران، هیچ فرقی بین پروژه های سالم و ناسالم وجود نخواهد داشت و با رپرتاژهای خبری که هیچ اثری از دریافت وجه و تبلیغات از آنها نیست، هیچ فرقی بین خبر موثق و ناصحیح وجود ندارد. لذا گویا همه چیز برای از دست رفتن سرمایهها و اعتماد مردم در فضای رمزارزی فراهم است.
لینک کوتاه: